داستان نمایشنامه قضاوت

برای درک نمایشنامه قضاوت باید به این چند سوال خوب فکر کنید.

1. آیا شما می توانید یک قاتل باشید؟
2. آیا می توانید آدم خوار شوید؟
3. آیا سزای یک قاتل آدم خوار مرگ است یا بخشش؟

نمایشنامه قضاوت به این سوالات به صورت غیرمنتظره ای پاسخ می دهد. جواب این سوال شاید در وهله اول آسان به نظر برسد. بیشتر افراد با قطعیت می گویند که نمی توانند آدم بکشند اما بدیهی است که همه ما یک قاتل درونی خفته داریم. قاتل درونی هر کسی ممکن است در شرایط گوناگون بیدار شود. اما آیا سزای هر قتلی مرگ است؟

نمایشنامه قضاوت بر چه اساسی نوشته شده است؟

بری کالینز بر اساس شرح مختصری از حادثه که توسط جورج اشتاینر در کتاب “مرگ تراژدی” ارائه شده، این نمایشنامه را نوشته است. کتاب “مرگ تراژدی” داستانی درباره چند افسر ارتش شوروی است که در اتاق صومعه ای در جنوب کشور لهستان، توسط نیروهای آلمانی زندانی می شوند. نیروهای آلمانی آن ها را بدون آب و غذا رها و محل را ترک می کنند. نهایتا افسران ارتش سرخ شوروی مجبور به قتل و آدم خواری هم رزمانشان می شوند. پس از مدت ها دو نفر از آن ها باقی می ماند که توسط افسران ارتش سرخ شوروی در حالتی جنون زده پیدا می شوند. این افسران در ابتدا به آن ها آب و غذا می دهند و سپس آن ها را تیرباران می کنند.

بری کالینز به زیبایی تمام از زاویه دیگری به این اتفاق تلخ نگاه کرده است. فرض کنید اگر یکی از آن دو نفر که زنده می ماند و در صحت کامل عقلی قصد دفاع کردن از خودش را داشت، چه اتفاقی می افتاد؟

نمایشنامه قضاوت یک نمایشنامه مونولوگ است که در آن آندری ووخوف به تنهایی از خودش در محکمه دفاع می کند. در این نمایشنامه می توانید به طور همزمان وحشیگری و لطافت را بینید.

داستان نمایشنامه قضاوت درباره چیست؟

ووخوف تنها بازمانده گروهی متشکل از هفت افسر شوروی است که به مدت 60 روز بدون آب و غذا در یک انبار محبوس شده بودند. آن ها به حیواناتی برهنه و چنگال دار تبدیل می شوند که به مرگ و تکه تکه شدن خود رضایت می دهند بدون اینکه به نحوی آبروی خود را از دست بدهند. ووخوف بعد از پیدا شدن توسط افسران شوروی در محاکمه ای حاضر می شود.

خوی وحشی گری در انسان ها

هر انسانی یک حیوان درون دارد که بر اساس شرایط مختلف ممکن است بیدار شود. فرض بگیرید یک بمب در حال ترکیدن است و 5 نفر مضنون وجود دارد که فقط یک نفر آن ها مجرم است. برای نجات جان افراد بی گناه باید چه کرد؟ آیا منطقی نیست که خوی وحشی گری یک انسان بیدار شود و هر 5 نفر را به باد کتک بگیرد تا مکان بمب پیدا کند؟

این موضوع یکی از مهمترین موضوعاتی است که در سینما هم بارها به آن پرداخته شده است. این که یک نفر نمی تواند خوب مطلق باشد و گاها ممکن است پا روی خط قرمزهای خود بگذارد تا از چیز دیگری که برایش مهمتر است محافظت کند. تقابل خوبی و بدی در یک نفر را می توان در فیلم سینمایی همه چیز برای همسرم دید. این تقابل در نمایشنامه قضاوت هم به خوبی دیده می شود.