داستان ضرب المثل سر پیری معرکه گیری
معنی ضرب المثل سر پیری معرکه گیری
این ضرب المثل برای افرادی که در سن پیری به فکر عشق و عاشقی می افتند به کار می رود. معرکه گیری نوعی نمایش خیابانی است که در ایران قدیم بسیار رونق داشته است. افراد معرکه گیر با اجرای نمایش هایی همچون پاره کردن زنجیر، بازی با مارهای خطرناک و شکستن سنگ، توجه تماشاگران را به خودشان جلب می کردند. طبیعی است که معرکه گیری سن خاصی را می طلبدو بعد از این که کسی نیروی جوانی اش را از دست بدهد، نمی تواند معرکه گیر باشد. ضرب المثل سر پیری معرکه گیری نیز نشان از همین دارد که در سن پیری هوس کارهای جوانی به سر آدمی زده است.
داستان طنز سر پیری معرکه گیری را بخوانید.
”پیرمرد کـه تازه وارد ۱۱۳ سالگیش شده بود، عصا زنان و سرفه کنان وارد اتاق دکتر شد. دکتر پس از معاینات اولیه، در مورد وضعیت فعلیش پرسید. پیرمرد در حالیکـه بـه زحمت، با دست لرزانش دکمه پیراهنش را میبست، با صدایی نحیف ولی همراه با غرور خاصی جواب داد:
- هیچوقت بـه این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟
دکتر چند لحظه فکر کرد و گفت:
خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه دوستی دارم کـه شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز کـه میخواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو بـه جای تفنگش برمیداره و میره توی جنگل… همینطور کـه میرفته جلو، یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد بـه طرفش. شکارچی چتر رو میگیره بـه طرف پلنگ و نشونه میگیره و… بَنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد بلافاصله گفت:
- این امکان نداره! حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!
دکتر لبخندی زد و گفت:
- دقیقا، منظور منم همین بود!“
دیدگاهتان را بنویسید