معرفی رمان آسو
نویسنده: زیبا حیدری
تعداد صفحات 470 صفحه مناسب گوشی
ژانر: درام عاشقانه
فرمت: پی دی اف
بخشی از رمان آسو
به مردی که با فاصله دو قدمی کنارم نشسته بود نگاه کردم. او هم از سرما به خود می پیچید. به آسمان شبی که ستاره هایش پیدا بود، نگاه کردم. کم کم بی حس شده بودم. با صدای مردی که گفت: نخواب. بخوابی می میری. چشمانم را باز کردم.
– صبر کن تا یکی دو ساعت دیگه مردم ده میان نجاتمون میدن. ولی هیچ چیزی بهتر از خواب نبود. دیگر حتی نمی لرزیدم. فقط خوابم می آمد. لبخندی زدم و چشم هایم را بستم. لحظه ای بعد، سیلی محکمی روی صورتم خورد.
-بهت میگم نخواب. اگه بخوابی می میری.
گفتم: فقط یه کم. یه کم که خوابیدم بیدارم کن. دوباره سیلی محکمی روی صورتم خورد. گفت: حتی یه لحظه هم خوابت ببره دیگه بیدار نمی شی. دستان بی جانم را گرفت و گفت: باید همو بغل کنیم. گرمای بدنمون به هم بخوره. اینجوری یخ نمی زنیم.
هیچ چیزی نمی فهمیدم، با چشمان نیمه باز، دیدم که پیراهنش را درآورد. یکی از لباس های رویی ام را درآورد و با لباس نازکی که به تنم بود، دستانش را دورم پیچید و مرتب دستانش را روی نیم تنه پشتم، بالا و پایین می آورد.
برای دانلود رمان آسو و خرید رمان های دیگر، روی افزودن به سبد خرید بزنید. در صورت بروز هر گونه مشکل، از طریق تماس با ما، تماس حاصل فرمایید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.