اوشو که بود؟ همه چیز درباره زندگی اوشو و تفکراتش
زندگینامه اوشو فیلسوف هندی
اشو osho نظریه پرداز و فیلسوفی است که در 11 دسامبر سال 1931 در یکی از روستاهای کشور هند به نام کوچوادا متولد شد. اوشو از کودکی به دنبال حقیقت بود و از همان اول تلاش می کرد خودش همه چیز را درک کند. برای همین هیچ دین و آیینی را قبول نداشت و اصرار داشت برای هر چیزی باید خود انسان تجربه گر باشد.
او در کودکی بیشتر تحت تاثیر پدربزرگ و مادربزرگ خود بود. مرگ پدر بزرگ او در کودکی اوشو، تاثیر بسزایی داشت. به گفته او زمانی که با درد از دست دادن پدربزرگش مواجه شده، پنجره ای برای کشف درونیات خود یافته است.
عرفان پوچ گرایی اوشو
اوشو (آچاریا راجنیش) به عنوان یک فیلسوف پوچ گرا شناخته میشود اما پوچ گرایی اوشو بیشتر به واکاوی درونی انسان ها ختم میشد. پوچ گرایی در زمینههای مختلف فلسفه به کار رفته است، اما در مورد اوشو، چندین جنبه به عنوان پوچ گرایی اوشو مطرح شدهاند:
- پوچ گرایی در قالب تجربه مستقیم: اوشو معتقد بود که تجربه مستقیم و زندگی در لحظه حال، بدون افکار و آگاهی زائد، میتواند به تجربه پوچی و خالی از مفهوم منتهی شود. او بر اهمیت مدیتیشن و تمرکز بر زندگی در حالت حاضر تأکید میکرد.
- پوچ گرایی در رابطه با ذهن: اوشو بر این باور بود که ذهن انسان، به خصوص ذهن تفکرات ناخواسته و مشغول، مانع از تجربه زندگی در حالت اصلی و پوچ میشود. او تکنیکهایی را برای آرامش ذهن و تجربه پوچی ارائه میداد.
- پوچ گرایی در رابطه با ارزشها و باورها: اوشو از ارزشها و باورها به عنوان سازههایی که توسعه ذهن را محدود میکنند، صحبت میکرد. او به انسانها توصیه میکرد که از طریق تجربه شخصی خود، خود را از تأثیرات محدودکننده این ارزشها و باورها آزاد کنند.
در مجموع، پوچ گرایی اوشو متمرکز بر تجربه زندگی در لحظه، آزادی از محدودیتها و باورهای ناخودآگاه، و پوچی ذهن است.
تحصیلات اوشو
اوشو در رشته فلسفه در دانشگاه Jabalpur مدرک لیسانس گرفت و این رشته را تا کارشناسی ارشد ادامه داد. وی بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه saugar در سال 1957 شروع به تدریس کرد. وی در سن 21 سالگی بیداری روحی شدیدی داشت و به این باور داشت که تجربه دینی فردی، واقعیت اصلی زندگی معنوی است و نمی توان چنین تجربیاتی را در هیچ نظام اعتقادی سازماندهی کرد.
در زمان زندگی اوشو، بسیاری از افراد اندیشه های او را رد می کردند ولی بعد از مرگ او، با توجه به تغییر اذهان هندی ها، اندیشه اوشو مورد پذیرش بسیاری از افراد قرار گرفت. تا جایی که روزنامه Sunday mid-day نام اوشو را در کنار افراد مهمی همچون مهاتما گاندی و گوتاما بودا قرار داد. اوشو بعد از مرگش در میان ده نفر از مهمترین افراد تاثیرگذار در هند معرفی شد که از طریق آزادسازی اندیشه به نسل های آینده کمک کرده است. اوشو با اندیشه خود، افراد را از قید و بندهای مذهبی رها می کرد و به هر کسی این فکر را القا می کرد که باید در هر چیزی تفکر کرد. و هیچ چیزی را بدون تفکر نباید قبول کرد.
مهاجرت اوشو به ایالات متحده
اوشو به اصرار پیروانش تصمیم گرفت مدتی را به ایالات متحده سفر کند. وی در سال 1981 به ایالات متحده سفر کرد. پیروان او پس از مدتی با خرید زمین های دور افتاده در ایالت اورگان، شهری به نام او بنا کردند. از آنجایی که پیروان معنویت اوشو تعدادشان روز به روز افزایش می یافت، در این منطقه، افراد زیادی از طرفداران او ساکن شد. ساکنین دیگری که پیرو اوشو نبودند، از سیل عظیم پیروان اوشو به این شهر ترسیدند. از این رو او را به حمله زیستی متهم کردند و در نهایت اوشو را به دادگاه کشاندند. اوشو طبق قانون به نقض قانون مهاجرت آمریکا متهم شد و از این کشور اخراج شد. بعد از اخراج او، بسیاری از کشورهای دیگر او را نپذیرفتند. از این رو اوشو در نهایت به پونای هند بازگشت و تا آخرین روز زندگی خود را در آن سپری کرد.
سخنان معروف از اوشو
پرسش اصلی این نیست که آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
پرسش این است که آیا شما پیش از مردن زنده هستید؟
حسرت واقعی را زمانی خواهی خورد که بفهمی به اندازه عمرت زندگی نکرده ای.
هنگامي كه خود را شناختي، به هر كجاي ديگر مي تواني سفر كني. سپس به هر كجا كه بروي، سعادت در كنار تو است.
اجازه دهيد اين شعار هميشه مقابل روي شما باشد، اجازه دهيد آنقدر عميق وارد وجودتان شود كه حتي به هنگام خواب هم به ياد داشته باشيد كه: “اين نيز بگذرد”…
دنياي اطراف شما بسيار زيبا و فريبنده است و به همين دليل ما ريشه هايمان را فراموش كرده ايم ولي اين فراموشي به معناي جدا شدن از ريشه ها نيست.
پيش از آنكه مرگ بر در بكوبد، هر آنچه داري تقسيم كن! آيا مي تواني ترانه اي زيبا بخواني؟ بخوان و آن را تقسيم كن. آيا مي تواني تصويري را نقاشي كني؟ نقاشي كن و آن را تقسيم كن. هر آنچه در كف داري… و هرگز كسي را نديده ام كه چيزي براي تقسيم كردن نداشته باشد.
«عشق یک پیوند است. عاشق و معشوق هر دو تلاش میکنند خود باقی بمانند، در پیوند و در عین حال مستقل، چنین است که مبارزه آغاز میشود.
بدان وآگاه باش:
سرنوشت دروغی بیش نیست.
انسان خود کتاب زندگی اش را مينويسد.
هیچ چیز بر پیشانی تو ننوشته اند.
پیشانی تو لوحي سپيد است.
خواه بدبختی رسم کنی
خواه خوشبختی رسم کنی
انسان حیوان عجیبی است! همه چیز را کاوش می کند تا قله اورست می دود، تا قطب شمال و کره ماه می رود اما هرگز به فکر نمی افتد که سری هم به درون خویش بزند. این بزرگترین بیماری است که انسان گرفتار آن است.
اوشو در طول زندگی خود بیش از 700 جلد کتاب را به کمک مریدانش گرد هم آورده است. این کتاب ها به بیش از 35 زبان روز دنیا ترجمه شده اند. در این کتاب ها فقط سخنرانی های اوشو گرد هم آمده اند. هیچ کدام از این کتاب ها به دست خود او نوشته نشده است چرا که اوشو شخصا نویسنده نبوده است.
دیدگاهتان را بنویسید